پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
الهه راستگو چهره اصلاح طلب شورای شهر که به دلیل
رای دادن غیر تشکیلاتی در ماجرای انتخاب شهردار، به شدت مورد انتقاد
همکاران ، رسانه ها و مردم قرار گرفته ، صبح امروز در جلسه شورا نطقی ایراد
کرد.
به گزارش «انتخاب» ، اما در همان ابتدای سخنان راستگو، با
هدایت دانشور و مختاباد، برخی اصلاح طلبان و خبرنگاران روزنامه های اصلاح
طلب نشست را ترک کردند.
مردم شریف تهران و حضار گرامی این روزها به من با 32
سال سابقه خدمتگذاری در اقشار مختلف جامعه و به سبب یک سری اصول بدیعی
انتخاب شهردار تهران و بداخلاقی های سیاسی و از جانب برخی افراد پس از رای
گیری، مورد تحقیر، توهین و رفتار ناشایست قرار گرفتم.
وی افزود:
افرادی که در این خصوص اظهار نظر کردند افرادی بودند که هیچ سابقه سیاسی
نداشتند و همواره تاکید می کردند که شورا جای کار سیاسی نیست اما خودشان
این موضوع را فراموش کردند.
مختآباد هنگام ترک سالن اظهار داشت: ایشان دروغ گفته، خیانت کرده اما ما را متهم می کند.
دانشور
نیز با تاکید بر گفته مختآباد گفت: وی دروغ گفته، همواره در جریان فراکسیون
های اصلاح طلبان حضور داشته و قسم دروغ خورده اما حالا ما را متهم می کند و
باید بررسی شود که ارتباط شرکت های برادرش در شهرداری باعث این تغییر رای
شده است یا خیر.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : اتفاقی که روز گذشته در تهران افتاد و قالیباف را دوباره شهردار
تهران کرد از زاویههای گوناگون جای بحث دارد که مهمترین آن رای دو نفر از
افرادی بود که با اعتماد و حمایت اصلاحطلبان به شورا راه یافتند اما در
لحظه حساس به کاندیدای تشکیلاتی خود رای نداده و رقیب او را شهردار کردند.
رای تشکیلاتی و مشخصات آن را از سعید لیلاز پرسیدیم. بر خلاف بسیاری از
تحلیلگران او چندان از فقدان تشکیلات منسجم در ایران ناراضی نیست.
مفهوم رای تشکیلاتی چیست؟
نظامهای سیاسی در دنیا در مواجهه با این مفهوم عملکردهای متفاوتی دارند.
در امریکا افراد با توجه به وابستگی تشکیلاتی وارد نهادهای انتخابی میشوند
اما در رای دادن الزاما تشکیلاتی رفتار نمیکنند. این مساله در ایتالیا و
انگلستان متفاوت است. به عنوان مثال در انگلستان به دلیل سنتهای حزبی چند
صد ساله افراد منتخب در رایگیریها کاملا تشکیلاتی عمل میکنند. این
تفاوتها برآمده از ساختار سیاسی – اجتماعی جوامع مختلف است و الزاما
نمیتوان یکی از آنها را تماما نفی و دیگری را تماما تایید کرد. در امریکا
دو حزب دموکرات و جمهوریخواه رییس یا دبیرکل ندارند اما در روسیه سنتهای
تشکیلاتی نیرومندتر است.
در ایران وضعیت چطور است؟
این مساله علاوه بر سنتهای سیاسی به ایدئولوژی احزاب هم ربط دارد. در
ایران احزابی که خاستگاه چپ دارند و پایههای حزبیشان برگرفته از حزب توده
یا سازمان مجاهدین است پایبندی تشکیلاتی بیشتری دارند و در عوض گروههایی
که برآمده از طبقات ثروتمند هستند این رفتار را بروز نمیدهند. در دسته دوم
میتوان کارگزاران و حزب موتلفه را جای داد. پایگاه اجتماعی کارگزاران،
تکنوکراتها و پایگاه موتلفه تا سالها نهاد بازار بوده است. سوی دیگر
احزابی هستند که ساختار اجتماعی خود را روی طبقات محروم استوار میکنند و
البته تشکیلاتیتر عمل میکنند.
مشخصا روز گذشته دو نفر از اعضای شورای شهر که در لیست اصلاحطلبان بودند
به قالیباف رای دادند و باعث شدند او شهردار تهران شود. آیا این رفتار در
بهترین حالت نوعی عدم صداقت نیست؟
به اعتقاد من نمیتوان آنها را سرزنش کرد چرا که لیست اصلاحطلبان اساسا بر
مبنای حزبی روشنی بسته نشد. به هر حال ضعف تشکیلاتی بخشی از واقعیت سیاسی
امروز ایران است که به نظر من چندان رذیلتی هم نیست و میتواند کارکردهای
مناسبی هم داشته باشد. این عدم صداقت وقتی قابل اعتنا است که از روز اول
آقای خاتمی مشخص میکرد چه کسانی ثبت نام کنند. وقتی عدهیی خودشان بدون
هماهنگی تشکیلاتی ثبتنام کردهاند، نمیتوان آنها را سرزنش کرد. از طرفی
این فقدان کار تشکیلاتی همین چند هفته پیش به نفع ما تمام شد. مجلس شورای
اسلامی کاملا در اختیار جناح راست است اما همین مجلس به زنگنه رای اعتماد
داد و نجفی با یک رای اختلاف وزیر نشد. اگر بنا بود آنها هم صرفا به
تشکیلات خود پایبند میبودند باید برخی از وزرای آقای روحانی هم رای
نمیآوردند. ضمن اینکه من یک سوال مشخص هم دارم. اگر بنا بر این است که
بگوییم رفتارها باید تشکیلاتی باشد آقای مسجدجامعی و نجفی و خانم ابتکار
چرا در این هشت سال کوچکترین ایستادگی در برابر قالیباف نداشتند؟ مگر آنها
وابستگی تشکیلاتی خود را فراموش کرده بودند؟ اگر بناست از فقدان رفتار
حزبی انتقاد کنیم این سوی ماجرا هم باید دیده شود.
چرا معتقدید فقدان کار تشکیلاتی چندان هم بد نیست؟ پس این همه تئوریپردازی برای لزوم رسیدن به جامعه حزبی برای چیست؟
این ویژگی به نظر من نقطه ضعف نیست، ویژگی جامعه ما این است که در آن
تشکیلات کارکرد خود را ندارد و اتفاقا من معتقدم برای رسیدن به دموکراسی
باید از همین جا آغاز کرد. جامعه متصلب حزب محور در کشوری مثل ما که کار
تشکیلاتی نهادهای بسیار قدرتمند و سازمانیافته است، نمیتواند مقدمه
دموکراسی باشد. نقل است که هارونالرشید در زمان مرگش گریه میکرد و میگفت
ای کاش عمر جاودان داشتم. ظریفی به او گفت اگر بنا به جاودانگی بود دور
قدرت به تو نمیرسید. من معتقدم به لحاظ استراتژیک این وضعیت به نفع ماست.
اگر وضعیت اینگونه نبود اتفاقات سال 88 برای نیروهای تحولخواه بسیار
سختتر و شدت بیشتری صورت میگرفت.
آیا کسانی که به لیستی با امضای آقای خاتمی رای دادند حق ندارند امروز نسبت
به این اشتباه بزرگ بر او و شورای مشورتیاش خرده بگیرند؟ رایدهندگان حق
ندارند بپرسند این افراد با چه هدفی در لیست جای گرفتند؟
به نظر من ایرادی به آقای خاتمی وارد نیست. اگر کسی در 30 انتخاب دو اشتباه
داشته باشد بد نیست. ضمن اینکه درصد خطای دیگران به نسبت آقای خاتمی بسیار
بیشتر است.
رایدهندگان به لیست اصلاحطلبان نسبت به رفتار دو عضو لیست این جریان حق ندارند ناراحت باشند؟
مسلما حق دارند. چرا که وضعیت مدیریت شهردار را میدانم اما معتقدم ممکن
است تاکتیک ما اشتباه بوده باشد. آقای هاشمی (پدر) چند روز قبل آن مواضع را
درباره سوریه اتخاذ کرد. نمیتوان توقع داشت پس از آن اظهارات اصولگرایان
در برابر پسر ایشان متحد نشوند. میتوانستیم روی فرد دیگری به جز محسن
هاشمی تمرکز کنیم.
رفتار اصلاحطلبان در ادامه باید چگونه باشد؟
ممکن است آنها بتوانند پس از چند ماه با رایزنی و متقاعد کردن اعضای شورا
قالیباف را عزل کنند. البته به نظر من پایین کشیدن چمران برای اصلاحطلبان
بسیار مفیدتر از پایین کشیدن قالیباف بود. آنها در این هفت سال
پارلمانتاریزم شهری را رسما تعطیل کردند و شهر را در اختیار قالیباف قرار
دادند اما این شورا با وزن فعلی اصلاحطلبان میتواند او را مهار کند.
قالیباف خودش هم به خوبی میداند که تنها 8 درصد رایدهندگان تهرانی به او
رای دادهاند. معنای این 8 درصد را قالیباف به خوبی درک میکند. مردم تهران
از او راضی نبودند. توسعه پل ساختن با هزینه چند برابر نیست. اگر تا قبل
از این دولت قالیباف میتوانست از تقابل با نهاد دولت برای خود اعتبار کسب
کند حالا میداند که دولتی روی کار آمده که تقابل با او محل کسب اعتبار
نیست.